معنای زندگی (بخش اول: معنای معنا)
معنای زندگی از مجموعه دانشنامه استنفورد، نوشته تادئوس متس را با اشتیاق باز کردم؛ ولی متأسفانه ترجمه ضعیف، و ارجاع های مکرر نویسنده به دیگر منابع نتوانسته بود انتظار خواننده را برآورده کند. حس گرسنهای را داشتم که غذایی نیمپز و نیمه آماده را در مقابلش گذاشته بودند! امّا باز هم موضوع آنقدر اهمیّت داشت که بخواهم خلاصه و نظری درباره آن بنویسم.
- چه چیز –به فرض وجود- موجب معنادار شدن زندگی میشود؟
- ماهیت معنا بهمنزله نوعی ویژگی چیست؟
تنها حدود نیم قرن است که فلاسفه انگلیسی-آمریکایی حوزهای مجزا با عنوان معنای زندگی را پایهگذاری کردهاند. پس از افول اثباتگرایی –پوزیتیویسم- و فایدهگرایی پس از دوران جنگ جهانی دوم بود که بحث برداشتهای غیر لذتگرایانه از ارزشها از جمله تفسیرهای مربوط به معنا در زندگی مطرح شد، و هدف این مقاله بحثی انتقادی در مورد رویکردهای برجسته معنای زندگی در آثار فلسفی معاصر است، به همین منظور ابتدا به نظریههایی پرداخته میشود که بر این موضوع تمرکز دارند چه چیزی زندگی را معنادار میکند و در پایان به نظریه هیچ انگارانه اشاره میشود که زندگی را یکسر بیمعنا میداند.
- معنای معنا
اکثریت معنا را حاکی از ارزش نهایی مثبتی میدانند که زندگی فرد میتواند آن را به ظهور برساند، در حالیکه گروه کمی آن را کیفیتی خنثی میدانند؛ یا معتقدند آنچه اهمیّت کلیدی دارد معنای نوع بشر یا کل جهان است.
بهطور کلّی جدا از تمایز نهادن میان زندگی فرد و زندگی کل، بحث بسیار کمی درباره زندگی بهعنوان محمل منطقی معنا صورت گرفته است. باید توجّه داشت که معناداری در مفهوم با سعادت یا خیر متمایز است، هرچند باز هم انگشتشماری معتقدند زندگی معنادار همان زندگی خوشایند است؛ در حالیکه گاهی فرد منافع و زندگی خود را برای سعادت و منافع دیگران قربانی میکند. همچنین ممکن است کسی استدلال کند که زندگی بدون سعادت و اخلاقی بودن بیمعناست؛ ولی بحث معناداری زندگی ارتباطی با سعادت و اخلاق ندارند، چون شیوههایی برای افرایش معناداری هست که ربطی به اخلاق ندارد؛ مانند یک کشف علمی.
پس اگر معناداری در زندگی بهمعنی زندگی قرین در سعادت، خیر یا اخلاق نیست پس چیست؟ تاکنون اجماع نظری دراینباره بهدست نیامده است؛ ولی یک پاسخ میتواند این باشد که زندگی معنادار دست یافتن به غایات شایسته یا متضمن رضایت از انجام کاری است؛ درحالیکه سخن گفتن از معنای زندگی لزوماً به غایات مربوط نیست. شاید ناتوانی در یافتن مفهوم اولیه معنای زندگی تا امروز حاکی از این است که چنین چیزی وجود ندارد. باید تلاش کرد مفهوم معنای زندگی را از دیگر تصوّرات نزدیک و مرتبط با آن متمایز ساخت.