گاه می ‌اندیشم

دانش نگار صبا فدوی

گاه می ‌اندیشم

دانش نگار صبا فدوی

هر زمان که می‌اندیشیم و معنا را جستجو می‌کنیم، زیستن در جهان پدیدار را رها کرده ایم. پس «گاه هستیم، گاه می‌اندیشیم».

معنای زندگی (بخش چهارم: دیدگاه طبیعت گرایان)

جمعه, ۱۴ خرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۱۱ ق.ظ

برخلاف فراطبیعتگرایان، طبیعت‌گرایان معتقدند در جهانی که تنها از طریق علم شناخته می‌شود هم میتوان معنا را یافت؛ و جهان مادی قادر است از عهده کاری که علی‌الادعا وجود خدا برای آن ضرورت دارد برآید. به عبارت دیگر حتی اگر معنا از ساحتی الهی و معنوی نباشد بازهم می‌توان با شیوه‌های معیّنی از زیستن در جهان کاملاً مادی آن را به‌دست آورد.

در این دیدگاه دو چیز محل بحث است:

  • ذهن انسان تا چه حد معنا را برمیسازد؟
  • آیا شروطی برای تحقق معنا وجود دارد که در میان انسانها ثابت باشد؟

ذهنیتگرایان معتقدند که هیچ معیار ثابتی برای معنا وجود ندارد؛ و معنا به اعتبار نسبتش با سوژه امری نسبی است. بنابراین معنادار بودن چیزی برای شخص در صورتی است که وی به معنادار بودن آن معتقد باشد یا آن را بجوید. زندگی شخص هنگامی معنادار است که بیشتر به آنچه عمیقاً خواستار آن است برسد؛ و به استدلال دیگر بنا بر شهود، معنا از گم کردن خویشتن یا مستغرق شدن در فعالت یا تجربهای حاصل میشود؛ بنابراین کاری که ذهن را متمرکز کند و شخص را مستغرق، برای تحقق معنا حیاتی است که این تمرکز و استغراق از دخالت عنصری ذهنی حاصل میشود.

منتقدان این گروه ایرادهایی را بر این نظرات وارد میسازند که نمایانگر نقش ارزش عینی در تحقق خویشتن و در گم کردن خود است؛ زیرا حصول معنا از این طرق نیازمند تمرکز بر کنشها، روابط، حالات و تجربههای خاصی است.

در مقابل ذهنیتگرایان، عینیتگرایان مدعیاند که معیارهای ثابتی برای معنا وجود دارد؛ چون معنا دستکم تا حدی مستقل از ذهن و باور افراد است. اخلاق و خلاقیّت از جمله کنشهایی هستند که عموماً آنها را معنا دهنده به زندگی میدانند؛ در حالیکه کوتاه کردن ناخن و خوردن برف و... چنین نیستند؛ و برای کسب معنا در زندگی باید در پی کنشهای دسته نخست بود. از نظر اکثریت این گروه، زندگی تنها به دلیل عوامل عینی معناداری بیشتری ندارد؛ بلکه بخشی از معناداری بیشتر ناشی از عوامل ذهنی نظیر شناخت، عاطفه و هیجان است. طبق این دیدگاه ترکیبی: «معنا حاصل تلاقی جاذبه ذهنی با جذابیت عینی است». اما کسانی که قایل به عینیتگرایی نابند منکر نقش تقومبخش جاذبه ذهنی در معنابخشیاند؛ مانند فایدهگرایان که معنای بیشتر را در رساندن نفع بیشتر به دیگران میدانند.

بهتازگی برخی مدعی شدهاند که شرایط معنادار عینی دقیقاً شرایطی هستند که متضمن فراتر رفتن از محدودیتهای خویشتن برای اتصال به وحدت انداموار Organic unity –تحقق علوّ انسانی در خویشتن- مانند: به حداکثر رساندن خیرهای غیرلذتگرایانه نظیر دوستی، زیبایی و دانش، بهبود کیفیت زندگی انسانها و حیوانات، غلبه بر چالش هایی که شخص آنها را در آن مرحله از تاریخ خود مهم میداند، خلق تجربههای باارزش در زندگی فاعل یا زندگی دیگرانی که از فاعل تاثیر میپذیرند؛ و پیشرفت بهسوی غایاتی که در اصل هرگز نمیتوان به طور کامل آنها را محقق کرد؛ زیرا دانش فرد نسبت به چنین غایاتی با نزدیک شدنش به آنها تغییر میکند. در یک کلام تحقق اهدافی که متعالیاند، چراکه از حیث زمان دیرپا و از حیث دامنه گستردهاند.

بهطور کلّی یکی از شیوههای آزمودن چنین نظریههایی، جامعیّت آنها است. زیرا هر چه تعداد مثالهای نقیض یک اصل بیشتر باشد، آن اصل کمتر موجه است، و در این حوزه هنوز هیچ همرأیی بر سر هیچیک از اصول یا حتی دستهای از آنها پدید نیامده است. به همین علّت کثرتگرایان –پلورالیست ها- باورند که جستجوی چنین اصلی بیهوده است. از سوی دیگر نظریههای عینی انباشتی یا افزایشیاند و زندگی را به ظرفی از شرایط معنادار فرو میکاهند، و نوعی تقریرهای افراطی از کلنگری در این نظریهها به چشم می‌‌خورد.

 

ناطبیعت‌گرایان برخلاف هر دو گروه فراطبیعت گرا و طبیعت گرا، بر این نظرند که معنا تابعی از ویژگی‌های انتزاعی است که نه معنوی‌اند و نه مادی؛ موضوعی که کمتر مورد توجه فیلسوفان انگلیسی-آمریکایی قرار گرفته است. میتوان جایگاهی هم برای نظریه بین الاذهانی در نظر گرفت که بر طبق آن پارهای معیارهای ثابت معنا برای انسانها وجود دارند که جمعی خاص بر آن توافق دارند. اما این نظریه جایگاه مستقلی در این بحث ندارد.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی