حقیقت همیشه در روندهای معینی تولید میشود، بنابراین همیشه در پیوند با روابط قدرت است. میشل فوکو (د. 1984م) تأکید داشت که همیشه رابطه و نسبتی میان حقیقت، دانش و قدرت وجود دارد؛ اما این نکته اهمیت دارد که میتوان به «قدرت» اعتراض کرد، مقابل آن ایستاد و آن را تغییر داد.
از نظر جودیت باتلر –فیلسوف پساساختارگرا و منتقد فمنیست معاصر آمریکایی- تأثیر قدرت تنها برای سوژههای معینی توانایی کنشگری را ممکن میسازد، سوژههایی که «قدرت» آنها را بهصورت جوهرهای طبیعی و حقیقی معرفی میکند؛ و این در حالی است که در جهانِ اجتماعی، حقیقت و واقعیت داشتن یا نشان دادن حقیقت و واقعیت، حقی ویژه و بسیار نیرومند محسوب میشود و راهی است برای آنکه «قدرت» خود را در مقام هستیشناسی جا بزند؛ و این امر که تنها سوژههای معینی واقعیت دارند، همیشه به قیمت دورانداختن، نادیده گرفتن و واقعیتزدایی از دیگر سوبژکتیویتههای ممکن تمام میشود.